قیصر امین پور
این حنجره، این باغ صدا را نفروشید
این پنجره، این خاطرهها را نفروشید
در شهر شما، باری، اگر عشق، فروشی است
هم غیرت آبادی ما را نفروشید
تنها، بهخدا، دلخوشی ما به دل ماست
صندوقچهی راز خدا را نفروشید
سرمایهی دل نیست بجز اشک و بجز آه
پس دستکم این آب و هوا را نفروشید
در دست خدا آیینهای جز دل ما نیست
آیینه شمایید، شما را نفروشید
در پیلهی پروانه بجز کرم نلولد
پروانهی پروازِ رها را نفروشید
یک عمر دویدیم و لب چشمه رسیدیم
این هرولهی سعی و صفا را نفروشید
دور از نظر ماست اگر منزل این راه
این منظرهی دورنما را نفروشید